براد
پیت و آنجلینا جولی از سال 2005 با مجله W magazine قرار همکاری امضاء
کرده اند و عکس های زندگی شخصیشان را در این مجله چاپ می کنند و چاپ عکس
های شیر دادن آنجلینا جولی به فرزندانش باعث ناراحتی پدر و مادر براد پیت
شده است .
آنجلینا جولی میگوید: دیگر طاقت ندارم تا
بزرگ شدن بچههایمان صبر کنم. دوست دارم آنها زودتر بزرگ شوند تا
بتوانند فیلم " آقا و خانم اسمیت " را ببینند.
او میگوید: هرفرزندی این شانس را ندارد تا از چگونگی ماجرایی
آشنایی و عاشق شدن پدر و مادرش مطلع شود، اما فرزندان ما خیلی خوش شانس
هستند چون با دیدن فیلم " آقا و خانم اسمیت " جزئیات آشنایی
من با براد را خواهند فهمید.
آنجلینا و براد اعلام کردهاند که میخواهند کودک دیگری
را به فرزندخواندگی قبول کنند. او میگوید شاید خانواده ما به نظر
بعضی مردم یا خبرنگاران خیلی مضحک به نظر برسد، ولی خانواده ما بهترین
چیزی است که ما در این دنیا داریم. بعضی وقتها وقتی سر میز غذا
نشستهایم، یکی یکی اسم بچهها را صدا میکنم تا مطمئن شوم همهشان سر میز
حاضر هستند.
خیلیها ما را به خاطر خانواده بزرگمان مسخره میکنند،
مخصوصا اینکه فهمیدهاند قصد داریم کودک دیگری را هم به فرزندخواندگی
بپذیریم. ولی همه چیز کاملا تحت کنترل ماست. تا مطمئن نشویم همه چیز رو به
راه است، کودک جدیدی به خانواده اضافه نخواهیم کرد
ین عکس را روزنامه ملیت ترکیه منتشر کرده. در توضیح عکس آمده: (روزجمعه و در شهر «شانلی اورفا» قبل از نماز جمعه شهرداری اقدام به جمع کردن متکدیان میکند و این مرد که در مقابل مسجد به تکدیگری میپرداخت با مشاهده ماموران از زمین بلند شده و اقدام به فرار میکند.) نحوه قرار گرفتن پاهای این مرد برای من اعجاب انگیز بود. او بعد از فرار توسط ماموران دستگیر میشود که در گوشه سمت راست تصویر قابل مشاهده است.
دادگاهی در فرانسه، روز چهارشنبه درباره پرونده «مایکل فورنیرت» ـ قاتل قتلهای زنجیرهای ـ و «مونیکا اولیور» ـ همسر وی ـ که متهم به فریب دوشیزگان برای برقراری رابطه جنسی با همسرش است، حکم صادر کرد.
به
گزارش ایسنا به نقل از خبرگزاری فرانسه، دادستانها خواستار صدور حکم حبس
ابد برای عامل قتلهای زنجیرهای و همسر وی شدهاند. این قتلها وحشیانه و
غیرانسانی بوده و یکی از وحشتناکترین موارد در سالهای اخیر به شمار
میرود.
فورنیرت، مکانیک 66 سالهایی است که بین سالهای 2001 ـ
1987 اتهامات گوناگونی از جمله آدمربایی، تجاوز و قتل هفت زن و دختر را
در پرونده خود دارد.
همسر این قاتل متهم است با فریب قربانیان که
12 تا 22 ساله بودند، به همسرش در ارتکاب جرم کمک کرده و ضمن ارتکاب یک
قتل، در سه قتل دیگر نیز مشارکت داشته.
قربانیان این سری قتلها
به ضرب گلوله و بر اثر ضربات چاقو کشته و برخی دیگر نیز خفه شدهاند. یک
هیات منصفه متشکل از 9 نفر برای صدور حکم به ایستگاه پلیس محلی آورده
شدهاند تا تصمیم نهایی خود را دراین خصوص اتخاذ کنند.
![]() |
|
![]() |
|
اگر از پسرهای پشت کنکور بپرسید برای چه میخواهند به دانشگاه بروند جواب حقیقی آنها این خواهد بود: دختربازی .
اگر از دخترها بپرسید: میگویند برای انتخاب شوهر .
حالا تکلیف اون خانواده بدبخت روشنه که جوونشون را میفرستند دانشگاه که مثلا درس بخونه.
میدونید توی محیط دانشگاه چه خبره؟ نه؟ پس اینو بخونید:
*
سری به یکی ازخانه های دانشجویی پسرها میزنیم. سه پسر در گوشه ای مشغول
پاستور بازی هستند و حسابی جر میزنند. آنقدر حواسشان پرت است که یادشان
رفته غذا بالای اجاق داردمیسوزد.
*
حال سری به خوابگاه دخترها میزنیم. سه دختر ساعت 12 شب ملحفهها را به هم
گره زدهاند و ازپنجرهی اطاق مشغول کشیدن پسری به اطاق خودشان که طبقه
دوم است هستند. ناگهان صدای آژیر پلیس که از آن نزدیکی میگذرد میآید و
دخترها از ترس ملحفه ها را ول میکنند. پلیس به طرف او میآید و چند روز
بعد به پسرک میگوید ما اصلا شما را ندیده بودیم.
*
سری به یکی از کافی شاپهای اطراف دانشگاه میزنیم. یک پسر و دختر کنار هم
مشغول حرف زدن هستند. بعد از مدتی پسره با دادن قول ازدواج کردن دختره رو
خر میکنه و شروع میکنن به حرفهای عاشقونه بعد از مدتی هم از هم جدا
میشوند نه کک این میگزه نه اون.
*
سر یکی از کلاسهای درس هستیم 4 پسر پشت سر دختری نشستهاند و با تلاش زیاد
طوریکه نه دختره و استاد و نه بقیه دانشجویان بفهمند دارند با گچ پشت
مانتوی دختره می نویسند (من خرهستم).
* ماه رمضونه دانشجویان. صاحبخانه پسرها دلش به حال آنها میسوزه و برای آنها سوپ میاره.
پسرها
بلافاصله سوپ را در ظرفی از ظروف خودشان خالی میکنند و برای دخترهای
دانشجوی همسایه میبرند که بله، اینو ما پختیم. دخترها فکر میکنند که
اینها دیگه آدم شدهاند و با تعارف سوپ را میگیرند. غافل از اینکه
پسرها...
اعتماد:مردی که به خاطر ازدواج مخفیانه دخترش دست به قتل عام خانوادگی زده و 8 نفر را کشته بود در جلسه محاکمه جزئیات این جنایت را شرح داد و گفت؛ هیچ همدستی نداشته است.به گزارش خبرنگار ما این قتل عام زمستان سال 84 در شهر کازرون به وقوع پیوست و پس از آنکه ماموران نیروی انتظامی از طریق همسایه ها در جریان تیراندازی در یک منزل مسکونی قرار گرفتند به سرعت خود را به محل حادثه رساندند. آنان در همان نگاه اول اجساد غرق در خون 8 نفر را مشاهده کردند که جای گلوله های متعدد روی پیکرشان مشهود بود. یکی از مقتولان دختری به نام نسرین و فرزند صاحبخانه بود و 7 مقتول دیگر نیز با توجه به نوع لباس هایشان به عنوان مهمان پا به قربانگاه گذاشته اما پیش از ورود به داخل خانه در حیاط به رگبار بسته شده بودند. کارآگاهان در همان تحقیقات اولیه به پدر نسرین مظنون شدند و او را بازداشت کردند. این مرد اعتراف کرد دختر خودش و خانواده خواستگار او را گلوله باران کرده است. وی سپس به بازسازی صحنه جنایت پرداخت اما هنگامی که شواهد موجود و ادعاهای متهم کنار هم چیده شد کارآگاهان به ابهام های زیادی برخوردند و یقین پیدا کردند اکبر- متهم پرونده- در این جنایت تنها نبوده و یک همدست داشته است. به این ترتیب پس از گذشت یک سال از قتل عام خانوادگی مردی به نام منوچهر که از آشنایان اکبر بود به عنوان متهم ردیف دوم پرونده بازداشت شد اما اتهام دست داشتن در کشتار دسته جمعی را انکار کرد.در نهایت بازپرس پرونده هر دو متهم را در این جنایت مقصر شناخت و برای آنها قرار مجرمیت صادر کرد و پرونده بعد از طی مراحل قانونی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد. در جلسه محاکمه اکبر و منوچهر که هفته گذشته برگزار شد نماینده دادستان برای عاملان قتل عام در کازرون درخواست مجازات کرد و در توضیحات خود گفت؛ «پدر نسرین متهم به قتل عمدی 5 نفر است و تحقیقات نشان می دهد منوچهر نیز سه تن از مقتولان را کشته و جرم آن دو در دادسرا محرز شده است.»
در ادامه جلسه دادگاه اکبر جرمش را پذیرفت و گفت؛ «این جنایت را به تنهایی انجام داده و هیچ همدستی نداشته است». وی اظهار داشت؛ مدتی قبل از این حادثه پسری افغان به خواستگاری دخترم آمد ولی من با ازدواج آنها مخالفت کردم چرا که آن پسر به هیچ وجه موقعیت و شرایط مناسبی نداشت. در این بین نسرین که به شدت به خواستگارش علاقه مند شده بود چندی بعد به همراه وی فرار کرد و دیگر خبری از دخترم نداشتم تا اینکه بعد از چند ماه تماس گرفت و گفت با پسر موردعلاقه اش عقد کرده است. با شنیدن این جمله بسیار خشمگین شدم اما خودم را کنترل کردم و از نسرین خواستم به همراه شوهرش و خانواده اش به خانه ما بیایند تا رسم های معمول برگزار شود.
متهم به قتل در ادامه اعترافاتش گفت؛«ازدواج پنهانی دخترم با پسر افغان باعث آبروریزی شده بود حتی یکی از اقوام نزدیک وقتی این خبر را شنید سکته کرد. دیگر نمی توانستم سرم را بالا بگیرم و حیثیتم بر باد رفته بود به همین دلیل نقشه قتل نسرین و خانواده پسر افغان را طراحی کردم و یک سلاح خریدم. روزی که قرار بود آنها به خانه ما بیایند در گوشه یی از حیاط پنهان شدم و به محض اینکه دخترم و خانواده شوهرش وارد حیاط شدند به طرف آنان شلیک کردم و همه شان را کشتم.»
بعد از اعترافات اکبر، متهم ردیف دوم به دفاع از خود پرداخت و گفت؛ من اصلاً در جریان نقشه اکبر قرار نداشتم و هیچ کسی را نکشته ام.
قضات دادگاه پس از آنکه اظهارات دو متهم را شنیدند به خاطر اینکه فقط یکی از اولیای دم مقتولان در جلسه محاکمه حاضر بود ادامه رسیدگی به پرونده و صدور حکم را به آینده موکول کردند.